Saturday, September 01, 2012

سرگذشت یک واژۀ پارتی


یکی از غلط‌های مصطلح در زبان‌شناسی ایرانی «پهلوی» خواندن ِ زبان پارسی میانه یا ساسانی است. زبان پهلوی راستین همان زبان پارتی است که بر پارسی میانه تأثیر مستقیم داشته، و نه‌تنها بر آن. حضور پهلوی (پارتی/اشکانی) در پارسی امروز و زبان‌های مطرح جهان همچنان محسوس است. یکی از واژگان پرجلوۀ پارتی «گزن» است که به شکل «گنج» به پارسی ساسانی (پارسی میانه) راه یافت. امروزه در نامنامه‌های انگلیسی ریشۀ نام پسرانۀ «جاسپر» را پارسی می‌دانند، اما کمتر کسی می‌داند که این همان «گنجور» است، با تحریف تلفظ، اما با همان معنا:


آن گنج اشکانی را در مصدر «گنجاندن» و اسم «گنجایش» هم می‌بینیم، با این که زبر (فتحه)اش «پیش» (ضمه) شده است.

پیش از اسلام بود که «گنج» از پارسی میانه به عربی راه یافت. به چندین گونه. شکل اولیۀ آن در زبان عربی «کنز» بود، به همان معنی دقیق واژه: گنج. شکل دوم آن در زبان عربی مصدر «خزن» به معنی «انباشتن، پس‌انداز کردن» است که واژه‌های بسیاری به مانند مخزن و مخازن و خزانه و خزینه از آن روئیده‌اند. این واژۀ پارسی تازی‌شده به فرنگستان راه گشود و در زبان ایتالیایی mazazzino (انبار)، در فرانسوی و روسی magasin (انبار، فروشگاه) و در انگلیسی magazine (مجله) شد. ترک‌ها آن را به شکل «مغازه» (فروشگاه) پذیرفتند و به ایرانیان بازپس صادر کردند.

شکل سوم گنج اشکانی در زبان عربی «جنز» است، به معنای پوشاندن، نهفتن. و «جنازه» هم که پیکر بیجان نهفته است، از همان می‌آید.

یونانی‌ها «گنج» پارسی را به شکل gaza پذیرفتند، به همان معنای اصلی واژه. زبان لاتین آن را از یونانی به شکل gazette وام گرفت که واحد پول فرنگی‌ها شد و سپس به معنای «روزنامه» درآمد، چون قیمت آن برگه‌ها که «گازت» نام داشتند، یک گازت بیش نبود...

No comments: