Bilawal has been elected as the new PPP leader with his father as a co-chairman. Asif Ali Zardari, Benazir Bhutto's husband, says, BB wanted him to lead the party.
In his first press appearance Bilawal, 19, said: "As my mother said, democracy is the best revenge". However, democracy could have been observed better by choosing a more capable leader democratically, rather than following the family lineage of Bhuttos.
Another sad fact: Bilawal did not utter a word in Urdu. His father insisted to answer all questions on his behalf. Perhaps the newly-crowned leader will have to go through tough express Urdu language courses, while carrying on his education at Oxford.
The following report was published in 2004, when Bilawal was just 16:
Family victim of delayed justice, says Bilawal
By Shamim-ur-Rahman
KARACHI, Aug 26: Bilawal, the elder son of Benazir Bhutto and Asif Ali Zardari, says that he and the family have been hounded by "cooked up cases" and believes that most of Pakistan's problems can be solved if there is justice and democracy in the country.
Bilawal, who will be 16 next month, was talking to this reporter at his seaside residence after visiting his father in detention at the nearby Ziauddin Hospital. Sitting besides a painting of his grandfather and mother, Bilawal, who is doing his "O" levels in Dubai and is a black belt in Taekwondo, was bitter about his father's imprisonment.
"About the justice system, I don't know how well it is working over here, but my father has been in prison for eight years and has not been charged with anything, nor has anything been proved.
He is the only politician in Pakistan who has been kept behind bars for eight years. It is not only a crime against him, it is a crime against me and my family, who have been robbed of our father's company and guidance when we needed him.
"I meet him everyday in the hospital. We talk about school and life and things we missed out when I was a child. I just recently came to see my father after a four-year gap. What can we do in the circumstances? But I must tell you, my father is a strong-nerved person," said Bilawal.
"I have gone through lots of things and he wasn't there. At the time when we needed him he was taken away. We were denied of normal life," said the elder child of Benazir and Asif.
When asked whether he would like his father to be free through a deal with the government or would you like him to be exonerated by the courts, Bilawal's response was: " He should come out with honour. If there is a deal going on, then why a deal after all the fake cases?"
When asked if he had immediate plans to take a plunge into politics, following in his parents' footsteps, Bilawal sounded skeptical as he said: "We will see, I don't know. I would like to help the people of Pakistan, so i will decide when I finish my studies."
When probed as to what the young man understood by serving the people, his reply was: "I can either enter politics, or I can enter another career that would benefit the people."
"I think there wouldn't be such a problem if a dictator doesn't come and take over after every couple of years. That contributes to backwardness and poverty. Democracy is the only way out. The founder of Pakistan believed in democracy. He did not believe in dictatorship, and Pakistan was not founded for that. So there shouldn't be a dictator," he said.
Asked if there was any change in Ms Benazir Bhutto's behaviour since her exile and how she took care of the family despite other commitments, Bilawal said: "She tries to find time for us whenever she can. I think she is doing a good job as a mother, even though being very busy."
Asked if he and his sisters discussed problems, Asif Ali Zardari's son said: "My middle sister doesn't talk about it a lot but my younger sister asks me and I tell her that we have to be strong and one day he (Asif) will be free and will be with us."
When asked what he had been told about the legacy of Zulfikar Ali Bhutto, Bilawal said: "We have been told everything about him. My impression is that he was a very courageous man and I consider myself very lucky because I have three powerful role models that will obviously influence my career choices when I am older."
Bilawal, who likes target shooting, swimming, horse riding and squash, regrets that he could not play cricket because of the circumstances in which his family has been put.
Sunday, December 30, 2007
Feel Your Pain
People are afraid of themselves, of their own reality; their feelings most of all. People talk about how great love is, but that's bullshit. Love hurts. Feelings are disturbing. People are taught that pain is evil and dangerous. How can they deal with love if they're afraid to feel? Pain is meant to wake us up. People try to hide their pain. But they're wrong. Pain is something to carry, like a radio. You feel your strength in the experience of pain. It's all in how you carry it. That's what matters. Pain is a feeling. Your feelings are a part of you. Your own reality. If you feel ashamed of them, and hide them, you're letting society destroy your reality. You should stand up for your right to feel your pain.
Jim Morrison
Jim Morrison
Monday, December 24, 2007
How Independent Is the BBC?
آيا بی بی سی بیطرف است؟
Listen
هفتاد و پنج سال پیش دولت بریتانیا بخش جهانی بنگاه سخنپراکنی این کشور را با نام بیبیسی پایه ریزی کرد که هم اکنون با 33 بخش زبانی و 250 خبرنگار در نقاط مختلف جهان فعالیت میکند. برای مرور کارنامه بخش جهانی بیبیسی، با شهریار رادپور از پرسابقهترین کارمندان بخش فارسی بیبیسی در لندن و عمدهترین مجری برنامههای فارسی که سرآغاز برنامههای آن با صدای اوست، گفتگویی انجام دادم.
گفته میشود که بخش جهانی بیبیسی بیش از 150 میلیون شنونده دارد و ماهانه بیش از 75 میلیون بار به تارنمای آن مراجعه میشود.
از آقای رادپور پرسیدم که بیبیسی چگونه موفق شده که به این ارتفاع برسد.
بخش عمدهی آن در حقیقت نام و شهرت بیبیسی است برای اینکه همه ما می دانیم با وجود گسترش بیسابقه اینترنت در دنیا و بصورت یک رسانه کاملا مستقل و معتبر درآمده و اینکه این تعداد افراد بر اساس آمار به سایتهای بیبیسی مراجعه میکنند، طبعا مقدار زیادی از آن نام و شهرت سابقش از رادیو و تلویزیون و بخشی هم بر اثر مطالعه و خواندن مطالبش و اینکه مردم آن را یک منبع معتبر و قابل اطمینانی شناختند که به آن مراجعه می کنند.
این نام وشهرت بیبیسی چگونه حاصل شده است؟ خیلی از افرادی که در گذشته با بیبیسی سر و کار داشتند، میگویند که این رسانه مکتب راستین ژورنالیسم است. چه اصول روزنامهنگاری باعث شده که این گونه ارزیابی صورت بگیرد؟
دلیل اصلی آن این است که در سال 1945 که جنگ دوم پایان یافت، سرویس جهانی بیبیسی که تا آن زمان یک دستگاه تبلیغاتی جنگ در دست دولت بود، تشکیلاتش منحل شد. وزارت تبلیغات جنگ هم منحل شد و تصمیم گرفته شد که اگر سرویس جهانی قرار است ادامه پیدا کند، باید برای آن منشوری نوشت و این منشور نوین سرویس جهانی است که ضامن و نگهدار این بیطرفی است. البته، این دلیل نمیشود که در طی سالهای بعد از جنگ، سرویس جهانی بیبیسی دچار لغزش و یا کوتاهی نشده باشد. نمونههای انقلاب ایران و دکتر مصدق را داریم و نمونه جمالعبدالناصر و مصر را داریم، ولی روی همرفته باید گفت که کارنامه بعد از سال 1945 تا به امروز، کارنامه یک دستگاه مستقل بوده و اعتبارش هم مرهون همان است.
اتفاقا در مورد این اشارهای که کردید، می خواستم کمی مفصلتر صحبت کنید. روز 29 دسامبر امسال، بخش فارسی بیبیسی هم 67 ساله میشود، یعنی تفاوت سنی اش از بخش جهانی چندان زیاد نیست و همانطور که اشاره کردید، این روزها صحبتهایی میشود راجع به اینکه در دهه 1330، بخش جهانی مستقیما از وزارت خارجه بریتانیا دستورهایی را دریافت میکرده و مثلا در مورد چگونگی ترسیم چهره محمد مصدق، نخست وزیر وقت، به مشورتهای مقامات بریتانیایی تن میداده و همان مطالب را به فارسی ترجمه و پخش می کرده است. بعضی ها هم معتقدند در دوره انقلاب اسلامی، بخش فارسی بیبیسی نقش کلیدی داشته و به زعم آنها، اگر بیبیسی نبود، انقلاب به آن شکلی که صورت گرفت، اتفاق افتاد. اکنون اوضاع در بیبیسی چگونه است؟
من پاسخ به سوال شما را که چند جنبه داشت، از نقطه پایانی (انقلاب ایران) شروع می کنم. ببینید در اینکه خیلیها چه قبل و چه بعد از انقلاب، شکایات و انتقاداتی مطرح کردند، به خاطر اینکه لحن و محتوا بیطرفانه نبوده، تا آنجا که من به یاد دارم، دو بار، یک بار داخلی و یک بار مستقل . خارج از تشکیلات بیبیسی ، مطالب و نوارها شنیده و بررسی شد و رای بر این بود که با وجود تمام مشکلات، بیطرفی بیبیسی در آنجا حفظ شد، ولی اگر به عقبتر برگردیم، شما به مصدق اشاره کردید. در آن زمان و بعد از آن همه پذیرفتند که لغزشی بوده و تصور من این است که بعد از ماجرای بحران سوئز بریتانیا و بیبیسی از این موضوع درسی گرفتند که به این منجر شد که تا حد امکان، البته نمی شود گفت هیچکس؛ لغزشی از کسی سر نزند. در حد امکان سیستمی به وجود آمد که مطمئن شوند هیچ نوع جانبداری از هیچ جهتی نباید باشد و سیستمی که نظارت دارد و سردبیران برنامهها در این مدتی که من به یاد دارم که انقلابی را هم شامل میشود، ما شاهد لغزشی که قابل ایراد گرفتن باشد یا اینکه بگویند تعمدی بوده، نبوده است، ولی این دلیل نمیشود که بگویم دراین سالها کوتاهی و لغزشی نبوده است.
آیا می توان بیبیسی را امروز یک رسانه مستقل قلمداد کرد یا شما که خودتان در زمره پر سابقهترین کارکنان بخش فارسی بیبیسی هستید، آیا میتوانید بگوید که در مقايسه با دوره گذشته بیبیسی مستقل است یا هنوز مواردی هست که مقامات دخالت کنند یا دستوری دریافت شود و بیبیسی مجبور به اجرای دستورها باشد.
نه. من معتقدم که سیستم فعلی، یعنی سیستمی که 30-20 سال است جاری است، کاملا در حدی که می شود گفت قابل اطمینان است. من یک نمونه از جنگ فاکلند میآورم. سال 1982 دولت خانم تاچر، یکی از انتقادات و ایرادات تندش از بیبیسی بود. هم بیبیسی داخلی و هم بینالمللی یا سرویس جهانی که چرا کاملا بیطرفانه بین ارتش بریتانیا و ارتش آرژانتین صحبت می کند و مدیران بیبیسی ایستادند که منشور ما بیطرفی ما را تایدد می کند و از آن نگهداری می کند و نهایتا دولت خانم تاچر بود که مجبور شد بپذیرد که بیبیسی غیر قابل نفوذ است و این نمونه بسیار خوبی برای ماست. اینکه استقلال اول بیبیسی حفظ شود.
شما در مقالهتان که به مناسبت 75 سالگی بخش جهانی بیبیسی در تارنمای فارسی بیبیسی منتشر کردید، اشارهای دارید به این که فعالیتهای رادیویی محدودتر شده و بیبیسی بیشتر به اینترنت و تلويزیون رو آورده است. آیا این به معنای کمرنگتر شدن رادیو خواهد بود؟
امیدوارم نباشد. هنوز طرح و برنامه دقیق و مشترکی اعلام نشده و هیچ بعید نیست که اگر بودجه کل برنامههای فارسی اضافه نشود، از بودجه موجود باید به هدفهای بیشتری رسید. اما اهمیت رادیوی بینالمللی سر جای خودش هست. حالا اینکه ماهیت پخش برنامهها یا مدت زمان سرعت برنامهها شاید تغییر کند، ولی در عین حال نمیشود که از نظر دور داشت که پیشرفت تکنولوژی ارتباطات آن قدر سریع است که بیاعتنایی به آن غیر قابل بخشش خواهد بود. اگر بودجه برای پذیرفتن تکنولوژی ارتباطات بخار نشود، بیبیسی ناچار خواهد بود که پول موجودش را در یک سینی بزرگتری پخش کند.
شاید يکی ديگر از دلایل کمتر شدن تعداد مخاطبان رادیو بیبیسی، نکتهای باشد که در بریتانیا هم راجع به آن صحبت میشود و میگویند، برنامههای بیبیسی با زمانه گام به گام جلو نمیرود، نحوه بیان و اجرایشان باب روز نيست. و معتقدند که باید برنامه ریزی و اجرای برنامهها باید کمی امروزیتر شود. آیا فکر میکنید که این هم می تواند دليل کاهش تعداد مخاطبان شده باشد؟
اگر منظور شما سرویس جهانی است، من تا حدی موافقم. اما سرويس داخلی خیلی با زمان و روز پیش میرود.
منظور سرويس جهانی است.
سرویس جهانی با برنامههای انگلیسی هم خیلی پیشرفتهتر و مدرنتر و امروزیتر شده است. اما در زبانهای خارجی که تعدادشان هرروز کمتر میشود، این مقاومت هست و شاید هم بخشی از آن عدم آشنایی کارمندان با سیستم نحوه تهیه و اجرای برنامه است. اما این نکته هم است که هر وقت سرویس جهانی خواست با شیوه مدرن تر لحن گفتار را امروزی کند، خیلی از شنوندگان انگلیسی شکایت کردند که ما ترجیح میدهیم بی بی سی را با همان صدا و لحن سنتی بشنویم . در نتیجه مقاومت از هردو طرف بوده است و تصور من این است که دیر یا زود رادیو و تلویزیون و اینترنت بی بی سی اگر بخواهد در دنیای پر رقیب امروزی جای خودش راحفظ کند، ناچار به تغییر و پذیرش روشهای نوین است.
به زودی تلویزیون فارسی بی بی سی هم راه اندازی خواهد شد. میشود این گونه تلقی کرد که رادیو فارسی بی بی سی از آن به بعد بیش از پیش تحت الشعاع قرار خواهد گرفت و باز هم تعداد بیشتری از مخاطبانش را از دست خواهد داد؟
متاسفانه، بله. برای این که تصور من این است که تلویزیون چیز بسیار خوبی است. اما برای کشورهایی حتی مثل ایران که برق و امکانات خیلی بیشتر از کشورهایی است که مردم آن در سراسر کشور گیرنده تلویزیون داشته باشند و از این قبیل، ولی در آن سطح کامل نیست که بتواند رادیو به مردم صدای بی بی سی را برساند. در نتیجه اگر امکانات رساندن صدا، یعنی فرستندههای موج کوتاه و متوسط نوسازی نشوند و سیستم تکنولوژی امروزی در آن ها پیاده نشوند، وقتی مردم نتوانند صدای رادیو لندن را بدون پارازیت و راحت بشنوند، طبعا اگر گزینهای مثل تلویزیون داشته باشند به سراغ آن خواهند رفت، حتی اگر نتوانند در خانهشان مستقلا این دستگاه را داشته باشند.
radiozamaneh.com/dariush
Labels:
journalism
Wednesday, December 19, 2007
Wishing an Apple-fall
Life is too short to be wasted in the swirl of a bottomless pool of plans and hopes. Why don’t we start our tomorrow today? After all, the fall of an apple that hit Newton's bright head was not pre-planned, was it? I want apples to fall down on our heads too (at least a couple of them (heads, not apples) would turn out to be bright too), but it is too much to ask from a freezing wintry London.
Thursday, December 06, 2007
Subscribe to:
Posts (Atom)