Tuesday, March 12, 2013

نامه سرگشاده به دولت افغانستان

نامۀ سرگشاده

به جناب آقای حامد کرزی، رئیس‌جمهوری افغانستان
به اعضای شورای وزیران جمهوری اسلامی افغانستان

ما اعضای گروه «زبان پارسی»، از بزرگ‌ترین گروه‌های تاجیکستانی در فضای فیس‌بوک، که در تاجیکستان، ازبکستان، افغانستان، ایران، فزاقستان، پاکستان، روسیه، اروپا و آمریکا زندگی می‌کنیم، همواره پیگیر رویدادهای فرهنگی افغانستان هستیم و پیشرفت آن را پیشرفت خود و شکست آن را شکست خود می‌دانیم. زیرا افغانستان جزئی از گسترۀ فرهنگی واحدی است که ما هم از آن برخاسته‌ایم. زنجیره‌ای که ما را به هم پیوند می‌دهد، زبان پارسی است و ستاره‌های درخشانی که از آب و خاک آن سامان طلوع کرده‌اند؛ به مانند ابوشکور بلخی، ابوالمؤید بلخی، رابعۀ بلخی، مولانا جلال‌الدین بلخی، مولانا عبدالرحمان جامی، علیشیر نوایی، سنایی غزنوی، ابوسعید گردیزی، خلیل‌الله خلیلی، واصف باختری، مایل هروی و صدها بزرگوار دیگر.

جای بسی تأسف و نگرانی است که این پیوند تنگاتنگ و ناگسستنی فرهنگی امروزه به مذاق برخی از دولتمردان خوشایند نیست و گویی روند پنهانی راه افتاده است که می‌شود آن را «پارسی‌ستیزی» تعبیر کرد. روندی که برای همۀ اتباع کشورهای ما، صرف نظر از تعلقات قومی‌شان، زیان‌بار است؛ چون زبان پارسی در پدیداری و رشد و نمو همۀ فرهنگ‌های منطقه سهم بسزایی داشته است و تضعیف آن به معنای تضعیف همۀ فرهنگ‌های منطقه خواهد بود.

مصوبۀ اخیر شورای وزیران افغانستان دربارۀ ممنوعیت استفاده از «زبان‌ها و لهجه‌های بیگانه و کلمات نامأموس» را می‌شود از همین منظر دید. کمتر کسی شک دارد که منظور از «لهجه‌های بیگانه و کلمات نامأنوس» چیست. در تصریح این تصمیم، نثاراحمد ژوند، مدیر کل بخش بینالمللی تلویزیون ملی افغانستان، به رسانه‌ها گفته است که «احتمالاً تصمیم اخیر شورای وزیران عمدتاً بر موضوع منع استفاده از لهجههای بیگانه متمرکز است و شامل منع پخش برنامه به زبان‌های خارجی نمیشود». شوربختانه، این موضوع سابقه دارد و بررسی پیشینۀ آن ما را در برابر واقعیتی تکان‌دهنده قرار می‌دهد که نام آن چیزی جز «پارسی‌ستیزی» نمی‌تواند باشد.

نمونه‌های این کارزار ناشایست دستور برخی از مقام‌های افغانستان دربارۀ پرهیز از کاربرد واژگان پارسی ناب از قبیل «دانشگاه»، «دانشکده»، «نگارستان»، «دبستان» و غیره است. اگر آن مقام‌ها از پیشینۀ این واژه‌ها آگاه بودند، مسلماً چنین تصمیم عجولانه نمی‌گرفتند. مگر «لشکرگاه»، مرکز ولایت هلمند افغانستان، با «دانشگاه» تابع قواعد مشترک واژه‌سازی نیستند؟ و اگر پسوند «- کده» برای زبان مشترک ما و شما بیگانه است، مولوی جلال‌الدین بلخی آیا می‌توانست از واژۀ «می‌کده» بهره بگیرد، آن‌جا که می‌گوید:

هر طرفی صف زده مردم و دیو و دده
لیک در این میکده پای ندارند پا

یا اگر «نگارستان» برای ما و شما بیگانه است، چه گونه به اشعار مولوی راه یافته، آن‌جا که می‌گوید:

بر بهارش چشمه و نخل و گیاه
وآن گلستان و نگارستان گواه

و اگر ما را با «دبستان» میانه‌ای نیست، این واژه را در آثار مولوی چه تعبیر کنیم که می‌گوید:

یک دمم فاضل و استاد کند
یک دمی طفل دبستان کندم

از این نمونه‌ها در آثار بزرگان دیگر هم فراوان سراغ داریم، اما با مولوی اکتفا می‌کنیم که برای همۀ ما و شما به یک اندازه عزیز است.

این واژگان با تار و پود فرهنگ‌های منطقه پیوند خورده‌اند و هیچ مقامی نمی‌تواند آنها را از حافظۀ تاریخی ما بزداید و هیچ رئیس‌جمهوری حق ندارد کاربرد آنها را منع کند. تصور این که پارسی‌گویان برای گویشوران زبان‌های دیگر واژه‌هایی را به عنوان «مصطلحات ملی» تعیین کنند و به‌زور بخواهند آن «مصطلحات» را بر حلق و ذهن و دهان دیگران سوار کنند، یک امر ناممکن است. وارونۀ آن هم نه از منطق برخوردار است و نه مجاز. واژه‌ها به گذرنامۀ سیاسی نیاز ندارند، به‌ویژه در زبان پارسی که مرز سیاسی نمی‌شناسد. مرزهای فرهنگی را با مرزهای سیاسی یکی نپنداریم. به‌ویژه برای کشوری چون افغانستان که زبان فارسی (دری) یکی از دو زبان رسمی آن است، چنین اقداماتی نهایت کسر شأن و اعتبار به شمار می‌آید. افغانستان باید از جلوداران رشد و گسترش زبان پارسی باشد، نه از جلوگیران آن. ما از رشد و گسترش زبان پشتو هم به‌شدت حمایت می‌کنیم، اما اقدامات اخیر برخی از دولتمردان افغانستان را که تضعیف پارسی را لازمۀ پیشبرد پشتو گمان کرده‌اند زشت و غلط می‌دانیم. در واقع، پارسی‌ستیزی می‌تواند به تضعیف و فراموشی زبان‌های دیگر هم بینجامد که به گونه‌ای از زبان پارسی مایه یا بهره گرفته‌اند. از سوی دیگر، در کنار رقیبی قوی است که می‌توان به شکوفایی دست یافت؛ نه با دور راندن رقیب قوی از میدان.

افغانستان، کشوری تک‌قومی نیست و هیچ قومی از اکثریت غالب (بیش از 50 درصد) برخوردار نیست. هر قومی برای خود زبانی دارد، اما زبان پارسی فراقومی است و وسیلۀ معاشرت و تفاهم قوم‌های گوناگون کشور است. افزون بر این، بیش از 200 میلیون نفر در سراسر جهان به این زبان سخن می‌گویند. با توجه به این نکات، زبان پارسی برای کشورهای ما نعمتی بی‌همتا و بستر پیشرفت است، اگر بلد باشیم از آن نگهداری کنیم.

کار زبان را باید به دست کاردان سپرد. دولت هیچ کشوری پژوهشگاه یا فرهنگستان زبان و ادب نیست که برای صاحب‌زبانان تعیین تکلیف کند. گذشته از این، زبان پارسی به دلیل فرامرزی و فراقومی بودنش، تابع دستورهای خودسرانۀ یک دولت بخصوص نیست. زبانوران پارسی‌گو صرفاً در افغانستان نیستند و با هیچ شگرد و ترفندی نمی‌توان یک‌پارچگی آن را خنثی کرد. نمونۀ بارز این تلاش‌های نافرجام، اتحاد شوروی است که با تغییر نام رسمی زبان و دو بار تغییر الفبا هم نتوانست پارسی را تکه پاره کند. با این که دولت فعلی تاجیکستان همچنان پایبند پیریلیک است و گوش به فراخوان روشنفکران آن کشور مبنی بر بازگشت به دبیرۀ پارسی نمی‌دهد، همین گروه مجازی ما و واقعیت‌های فرهنگی تاجیکستان حاکی از باز جستن روزگار وصل خویش و ماندگاری و یک‌پارچگی پارسی است. نتیجۀ تلاش‌های مفتضحانۀ طالبان برای به حاشیه راندن زبان و فرهنگ پارسی برای شما روشن‌تر است.

با توجه به نکات بالا، ما، هموندان گروه فیس‌بوکی «زبان پارسی» با فراخوان دادخواهانۀ فرهنگیان افغانستان هم‌نوا می‌شویم و با رویکرد به خرَد شما، لغو فرمان ممنوعیت «لهجه‌های بیگانه و کلمات نامأنوس» را خواهانیم که نه در حیطۀ صلاحیت‌های دولت است و نه با خرَد روزگار هم‌خوانی دارد و افغانستان را به انزوا می‌کشاند. نفس این حقیقت که ما، اتباع چندین کشور، پیام‌مان را به زبانی مشترک به شما ابلاغ می‌کنیم، بیانگر اهمیت زبان پارسی برای افغانستان و منطقه است. زبانی که برای وصل کردن آمده، نه فصل کردن.

جناب رئیس‌جمهوری! از شما که پایان دورۀ ریاست حمهوری خود را طی می‌کنید، خواهشمندیم از خود میراثی بجا بگذارید که کین‌خواهانه و نفاق‌انگیز نباشد، به سود همۀ اقوام کشور، اعم از تاجیک و پشتون و هزاره و ازبک و ترکمن و نورستانی و غیره باشد و به تحکیم دوستی و رفاقت و همبستگی میان اقوام بینجامد. زبان پارسی، آن وسیله‌ای است که بر تداوم دوستی‌ها و پیوندها می‌افزاید. اندوختۀ کشورهای پیشرفته هم حاکی است که تنها با تأمین آزادی و عدالت و رعایت حقوق اقوام و احترام به زبان و فرهنگ آنان و خردورزی و ارج‌گذاری به ارزش‌های والای بشری، می‌توان آرزوی پیشرفت را برآورده ساخت.

در فرجام این نامۀ سرگشاده می‌سزد که بر این حقیقت تأکید دوچندان داشته باشیم: دشمنی با زبان پارسی، دشمنی با افغانستان است.

با ارج
گروه فیس‌بوکی «زبان پارسی»
(با 5347 عضو)

22 اسفند / حوت 1391
12/03/2013

No comments: