واژۀ «پوهنتون» را بار نخست در دورۀ شوروی شنیده بودم و
تصورم این بود که «پوهنتون» اسم خاص است، نام دانشگاه است. میپنداشتم که مثل
«دانشگاه لنین» در دوشنبه، مردم کابل «دانشگاه پوهنتون» دارند. لابد نام کسی است.
دیرتر، بسی دیرتر دریافتم که «پوهنتون» یک واژۀ پشتو است
به معنی «دانشگاه»؛ در واقع، ترجمۀ دقیق واژۀ «دانشگاه» به زبان پشتوست و درست به
مانند «دانشگاه» دو بخش دارد: پوهن – دانش و تون – گاه. هر دو واژه با پارسی پیوند
تنگاتنگ دارد: «پوهن» با «پند» ِ پارسی و «تون» با پسوند «- دان» پارسی. پوهن در
زبان افغانی (پشتو) به معنای دانش است و پند در زبان پارسی به معنای اندرز. پسوند «-
تون» درست به مانند «- دان» پارسی پسوند مکانی است. در بسیاری از گویشهای پارسی
هم «- دان» را «- دون» گویند که بسیار شبیهتر به «- تون» است. تفاوت «- دان»
پارسی با «- تون» پشتو این است که اولی در مورد مکانهای کوچک (گلدون، قلمدون) به
کار میرود و دومی برای مکانهای بزرگتر، همانند پسوند «- گاه» در زبان پارسی
(پوهنتون - دانشگاه، راغتون – بیمارستان). و اکنون باورم نمیشود که همین واژه شده
مایۀ جنگ سردی عظیم بین قومهای برادر و همتبار در افغانستان (تاجیکها و پشتونها
همتبار و همریشهاند، همان گونه که زبانهایشان دال بر این حقیقت است).
خدا بیامرزاد بصیر بابی، روزنامهنگار بلخی را که همین
چند هفته پیش سکتۀ قلبی کرد و درگذشت. همو بود که چند سال پیش به خاطر کاربرد واژۀ
«دانشگاه» در تلویزیون بلخ توبیخ شد و این آتش زیر خاکستر را رو کرد. و تا کنون
بسیاری از ارجمندان پشتون هم دریافتهاند که کاربرد واژۀ پارسی، حق مسلم یک
پارسیگو است و هیچ ناپارسیگویی کوچکترین حق تعیین واژگان برای پارسیگویان را
ندارد. این حقیقت در مورد هر زبان دیگری هم صدق میکند. چنانچه پارسیگویان
افغانستان هرگز خواستار تحمیل واژۀ «دانشگاه» بر همگان نشدهاند. این به آن ماند
که به آمریکاییهای مقیم افغانستان بگویید که دیگر «یونیورسیتی» نگویند و به جای
آن «پوهنتون» بگویند. خندهدار و در عین حال اسفناک است.
تعیین «مصطلحات ملی» (که خودش اصطلاح مسخرهای است و سندی از آن «مصطلحات» وجود خارجی ندارد) برای
تمام اقوام یک کشور، اقدامی کاملاً فاشیستی و به دور از تصور انسان امروزی است. هر
زبانی راه پیشرفت و پیچ و خمهای خود را پیموده و با اوست که برای نهادی چون
دانشگاه چه نامی بنهد. این که روز سهشنبه مسعود ترشتوال، رئیس موسسات تحصیلات
عالی افغانستان را اعضای کمیسیون امور فرهنگی و دینی مجلس نمایندگان، به دلیل کاربرد
واژۀ «دانشگاه» زدهاند، یک رخداد شرمآور دیگر در همین باب است.
بسیار دوست دارم که زبان پشتو هم به اوج تکامل برسد،
بروید، رشد کند، اندیشه آفریند. به سود بشریت است. ای کاش کوبندگان میخ «پوهنتون»
بر مخ ملت، این همه نیرو را خرج راه تکمیل و پیشرفت زبان پشتو میکردند. به سود
همگان میشد. اما این که با مانعتراشیهای فاشیستانه نگذارند که زبانی دیگر (که
زبان اصلی کشور است) راه تکامل خود را بپیماید، به آن ماند که در مسابقۀ دو من مچ
دوندۀ برتر را بگیرم و نگذارم که جلوتر از من برود... که عین نامردی است. خجالت هم
خوب چیزی است. دیگر وقتش است که دامن دانشگاه و دانشجو و دادستانی و دادسرا و
دادگاه را رها کنید و در کنار ایجاد واژههایی چون پوهنتون و سارانوالی و هکذا
اندیشههای سازنده هم خلق کنید.
No comments:
Post a Comment