Monday, October 08, 2012

A Debate Over 'Tajiki'



یک جلسۀ پرسش و پاسخ با دوست ارجمندم امید بر سر «زبان تاجیکی»

پرسش 1: آیا مگر همین اصطلاح «تاجیکی» در پارسی معیاری که شما جان به کف گرفته و گسترشش می‌دهید، برای نامیدن زبان رسمی کشور تاجیکستان و گویش مردم پارسی‌زبانش به کار نمی‌رود؟

پاسخ 1: اگر دفاع از زبان پارسی برای برخی مایۀ تمسخر و استهزا باشد، باید به اشو فردوسی هم خندید که گفته بود:

بسی رنج بردم در این سال سی                     عجم زنده کردم بدین پارسی

اما مطمئنم که استهزاء شما («پارسی معیاری که شما جان به کف گرفته و گسترشش می‌دهید») جنبۀ شخصی داشت و خودتان هم به آن محل نمی‌گذارید و زبان پارسی و فردوسی را گرامی می‌دارید. پس در یک بحث جدی بر سر چیزهایی به این اهمیت نیش به کار نآید. و اگر تصور بر این است که من جان‌به‌کف از زبان پارسی دفاع می‌کنم، التفات شما و افتخار من است.

بخش دوم پرسش جدی‌تر است و پاسخی جدی می‌خواهد. آری، زبان دری (درباری، رسمی) تاجیکستان اکنون رسماً «تاجیکی» نام دارد. اما ما و شما می‌دانیم که این نام چه‌گونه بر سر زبان ما تحمیل شده و چه عمری دارد. تا دهۀ 1930 میلادی نام راستین زبان در خطۀ ما هم محفوظ بود و این تاجیک‌ها نبودند که اصطلاح «زبان تاجیکی» را اختراع کردند. این اصطلاح زادۀ سیاست حساب‌شدۀ استعمار سرخ برای برکندن ما از ریشۀ هویتی خود و تضعیف زبان اصلی منطقه‌ای گسترده بود. اگر شوروی نام زبان ما را عوض نمی‌کرد و حس همذات‌پنداری ما با دیگر پارسی‌گویان جهان باقی می‌ماند، مسلماً شوروی در امان نمی‌ماند. ستاندن مرکزهای پارسی‌گو (سمرقند و بخارا) از جمهوری‌ای که «تاجیکستان» نام گرفت، با «تاجیکی» نامیدن زبان پارسی یک سرچشمه و هدف دارد: درهم کوبیدن پارسی و هویت دامنه‌دار پارسی و برکندن آن از اجزاء دیگرش، تا دوباره سراغ خودی را نگیرد و در بند بیگانه بماند و بیگانه شود. پذیرش این اصطلاح از سوی فرهیختگانی چون شما به معنای تن دادن به همان سیاست حساب‌شده است.

این هم یادمان نرود که نام اصلی زبان (فارسی) در پی جنبش خودجوش مردمی سال 1989 میلادی در قوسین (پرانتز) به متن قانون اساسی تاجیکستان برگشت. وانگهی پنج سال بعد اینان به سروقتش رسیدند و آن را هم بریدند و دور ریختند که فکر نمی‌کنم شما از هواداران آن حرکت خودستیزانه باشید.

و، پیشتر هم گفته بودم، اگر این همه رسمیات برای ما مهم است، باید ترک این گونه نوشتار کنیم و به زبانی که شما «روزبکی» (مشتق از روسی + ازبکی + پارسی) می‌خوانید و من «پارسی تجاوزشده» می‌دانم، تکلم کنیم. نمونه‌ای را از خبرگزاری رسمی کشور نقل می‌کنم که حاوی زبان رسمی مورد پذیرش نهادهای دولتی است. اگر کسی به رسمیات دل داده، ناچار از پیروی از این نوع گفتار و نوشتار است:

«اگنتی ملی اطلاعاتی تاجیکستان «خاور» اگنتی مرکزی دولتی اطلاعاتی مملکت می‌باشد. آن بعد ِ برهم خوردن اتحاد شوروی در منطقه از جملۀ اگتنی‌های معروف‌ترین اطلاعاتی به شمار می‌رود. اگنتی در شهر دوشنبه سال 1925 همچون اگنتی تلگرفی جمهوری تاجیکستان (تاجیک‌ته – تاجیک‌تا) در ترکیب «تس» (تاس) به فعالیت شروع نمود. تاجیک‌ته 10 اپریل سال 1992 بعد ِ مستقلیت دولتی جمهوری به اگنتی ملی اطلاعاتی نزد ِ حکومت تاجیکستان تبدیل داده شد».

پس یک بام و دو هوا به کار نمی‌آید، جداً. اگر دلیل ما برای «زبان تاجیکی» خواندن زبان پارسی، رسمی بودن این نام است، سایر رسمیات را هم باید بپذیریم که من از انجام چنین کاری معذورم. اینها همه از پیامدهای یک ننگ تاریخی است که توسط بیگانگان در بستر ملت ما کاشته شده و سوگمندانه، برخی به آن تن داده‌اند و زبان را به مردابی تبدیل کرده‌اند که دیگر نمی‌جوشد و نمی‌زاید. اما اگر این نوع بیان را که رسمی است، «روزبکی» می‌دانیم، حق معنوی یدک کشیدن نام رسمی زبان را نداریم، که درست به مانند همان نحوۀ بیان، کاشته‌ای از اغیار است و خودی نیست.

پرسش 2: اگر دم از معیاری می‌زنید، چرا خودتان واژه و اصطلاحاتش را قبول ندارید؟

پاسخ 2: بلی، من پیرو زبان معیار هستم و معیارتراشی را وظیفۀ خود نمی‌دانم. در تعریف آن گفته بودیم: زبان معیار، زبان تولید فکر توسط اکثریت ِ یک جامعۀ زبانی است. زبان و بیانی که اختیار کرده‌ام، متعلق به همان اکثریت است که سرنوشت زبان معیار را رقم زده است. سپاس مر خدای را، زبانی بیگانه نیست که مایۀ شرمساری باشد. همان زبان دیرینه‌سال رودکی است که امروزه به این هیئت و هیبت چهره‌نما شده.

اگر منظورتان از گریز من از «واژه‌ها و اصطلاحات» ِ زبان معیار تن ندادنم به اصطلاح «زبان تاجیکی» است، دلیلش پیشتر عرض شد. سکۀ «زبان تاجیکی» را ما و پیشینیان ما ضرب نزده‌ایم، بلکه بیگانه‌آورد است. برای سنجیدن آن در زبان معیار کافی‌ست عبارت «زبان تاجیکی» را به خط خودمان (پارسی) بگوگلید. نخستین نتیجۀ جستجو مقاله‌ای از ویکی‌پدیاست که خود شما هم در ترتیب دادن مقالاتش زحمت فراوان کشیده‌اید. عنوان مقاله اما «زبان تاجیکی» نیست، بلکه «فارسی تاجیکی» است. «تاجیکی» به عنوان صفت و شاخص گویش آمده، نه نام زبان. نام زبان همان بخش نخست آن است: فارسی. و «تاجیکی» نتیجۀ اجبار منطق‌نپسند زمانه است. نتیجۀ دوم «الفبای تاجیکی» نام دارد که به دلیل مجزا و متفاوت بودنش از پارسی نامی دیگر دارد که ما آن را شرطاً «پیریلیک» (پارسی سیریلیک) گفته‌ایم. پس در زبان پارسی معیار هم نام زبان رسمی تاجیکستان را «فارسی» (پارسی) گویند و لاغیر که ثابت می‌کند، در این مورد هم پیرو زبان معیار مانده‌ایم.

پرسش 3: اگر «نام‌گذاری تاجیکی» و «زبان تاجیکی» اصطلاحی من‌درآوردی و شوروی‌زاده بوده و از مشروعیت تاریخی و زبانی برخوردار نیستند، پس چرا شما خود، اصطلاح من‌درآوردی و شوروی‌زادۀ «آسیای میانه» را به کار می‌برید که نه از دیدگاه تاریخی مشروعیت دارد و نه از دیدگاه جغرافیایی؟

پاسخ 3: باز هم از همان روش کار بگیریم. عبارت «آسیای میانه» را به خط پارسی بگوگلید. نخستین نتیجۀ آن، مقاله‌ای با همین عنوان از ویکی‌پدیاست که می‌گوید: « آسیای میانه یا آسیای مرکزی سرزمین پهناوری در قارهٔ آسیا است که هیچ مرزی با آب‌های آزاد جهان ندارد. اگر چه مرزهای دقیقی برای این سرزمین تعریف نشده‌است، اما معمولاً آن را دربرگیرنده کشورهای امروزی ازبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان، قزاقستان، قرقیزستان می‌دانند.» پس آن چه من گفته‌ام، من‌درآوردی نبوده، بلکه از اجزاء زبان پارسی معیار است. در شناسۀ گروه «زبان پارسی»، البته، به پیشنهاد شخص شما واژۀ «فرارود» را نخست و در توضیح آن «آسیای میانه» را در قوسین (پرانتز) آوردیم. پس باز هم ناچار از تبعیت از زبان معیار بوده‌ایم.

پرسش 4: آیا مگر این ایستارتان «یک بام و دو هوا» نیست؟

پاسخ 4: بر پایۀ آن چه عرض شد، مطمئنم خود شما هم دریافته‌اید که ایستار من «یک بام و دو هوا» نیست، بلکه صرفاً رعایت اصول زبان پارسی معیار است. این بدان معنی نیست که ما از واژه‌سازی و واژه‌گزینی برافتیم. این بدان معناست که برای قبولاندن یک واژه یا اصطلاحی تازه مراحل لازم را طی کنیم: با تولید ذهنی بیشتر یا کارسازتر که اصطلاحات بجای ما را در میان پارسی‌گویان دیگر هم جا بیندازد یا با طرح کردن پیشنهادهای خودمان با فرهنگستان زبان و ادب فارسی در تهران که از هر سه کشور پارسی‌گو نماینده دارد. خودسری در این زمینه به بی‌سروسامانی زبانی و در نتیجه دورتر افتادن گویشوران یک زبان از هم می‌انجامد.

فرجام
محل گذاشتن من به ایستار شما، امید، به دلیل ارجی است که به اندوخته‌هایتان دارم. وگرنه فراوان بوده‌اند کسانی که در ِ این بحث را گشوده‌اند و ادامۀ مبحث را بیهوده دیده‌ام و در را بسته‌ام. برخی هم با قهر و عتاب گروه‌هایی را در فیس‌بوک به «زبان حاضرۀ ادبی تاجیکی» اختصاص داده‌اند. اما دریافت یا تعبیر ایستار فرد فرهیخته‌ای چون شما در این زمینه برایم مهم است.

No comments: